دروغگویی به دلیل ترس در میان کودکان تا یک سنی بسیار رواج دارد و امری طبیعی است. به دروغهاي این کودکان دروغهاي دفاعی گفته ميشود. وقتی کودک 4 ساله لیوانی را میشکند، شما با تندی از او میپرسید چرا شکستی؟ اولین سخنی که از کودک میشنوید، این است که نشکستم! این کودک در حقیقت نمیخواهد باور خود را کتمان کند و شما را فریب دهد بلکه قصد دارد خود را از یک مجازات نجات دهد، این نوع رفتار در میان کودکان امری طبیعی است.
عامل دیگری که موجب دروغ گفتن میشود، تعارف است که به این دروغها اصطلاحا دروغهای بی ضرر میگوییم. به عنوان مثال زمانی که برای استخدام یا پذیرش دانشجویی در شغلی از من تحقیق میکنند، من بدون اینکه این دانشجو را بشناسم، از محاسن و خوبیهای او میگویم تا این فرد مشغول به کار شود. در این هنگام ما به گمان خود دروغهای بی ضرر میگوییم بدون اینکه بدانیم این دروغها در دراز مدت میتواند مضر باشد و آسیبهای بسیاری وارد کند چرا که با همین توصیه نامه دروغی که من برای دانشجو مينویسیم امکان پذیرش یک دانشجو شایسته را حذف کردهایم.
انسانها رشد ميکنند و در زمینه اخلاقی پیشرفت میکنند و ميآموزند که باید عقیده و باور خود را با ادب و ظرافت و به شکلی که آسیب و آزاری به دیگران وارد نکند، بگویند. توجیه کسانی که به سراغ دروغ مصلحت آمیز میروند این است که اگر راست بگوییم، فرد مقابل میرنجد، اما باید بدانیم، میتوانیم به جای دروغگویی سخن خود را به گونهای بگوییم که موجب رنجش افراد نشود. ما با علم به این مساله دروغ میگوییم چون منافع و مصالح ما چنین اقتضا ميکند و پس از آن برای دروغ خود دلیل میآوریم و نام آن را مصلحت میگذاریم.
* زمانی از واژه مصلحت استفاده ميشود که نفعی بالاتر و والا مطرح باشد مثلا حفظ جان انسان و ... اما امروز به دلیل باب شدن بحث پذیرش دروغ مصلحت آمیز در اسلام و گذاشتن پسوند مصلحت آمیز در حقیقت زمینه سوء استفاده فراهم شده و حتی یک رذیلت اخلاقی مثل دروغ با توجیهات شرعی همراه می شود. برای عدم سوء استفاده از این امر چه ميتوان کرد؟
اسلامی اردکانی: ما همیشه دروغی را که ميگوییم موجهه ميکنیم و دلیلی با عنوان مصلحت برای آن ميتراشیم که در این صورت به گمان ما دروغهاي مصلحت آمیز میشوند اگر این تصور در میان مردم رواج پیدا کند به مرور همگان به این تعبیر ميرسند که هیچ دروغی بی مصلحت نیست، این نوع نگاه به دروغ موجب سوء استفادههای بسیار میشود. برای اینکه در این رذیلت اخلاقی دچار اشتباه نشویم با کلام مصلحت آمیز آن را توجیه نکنیم باید نگاه اسلام نسبت به دروغ را بیابیم و بدانیم.
* دروغ مصلحت آمیز چه نوع دروغی است و چه زمانی استفاده ميشود آیا استفاده از آن عمومی است؟
اسلامی اردکانی: طبق تعریفی که به دست آوردم دروغ سوء استفاده از اعتماد دیگری است. در هر دروغی نوعی سوء استفاده و خیانت از اعتماد وجود دارد. در زندگی موقعیتهای مختلفی هستند که با خیانت به اعتماد دیگران دروغ میگوییم. به عنوان مثال پدر یا مادر به فرزند خود قول میدهند که در صورت اینکه در درس خود نمراتی خوبی کسب کنند، به او پاداشی خواهند داد، اگر فرزند به شرط گذاشته شده عمل کند و پدر و مادر قول خود را اجرایی نکنند در حقیقت آنها به اعتماد فرزند خود خیانت کردهاند. بسیاری از پدر و مادرها گمان میکنند که در چنین شرایطی برای پیشرفت فرزندشان به او دروغی مصلحت آمیز گفتهاند و کودک با گذشت زمان این مساله را فراموش میکند در صورتی که این دروغ و خیانت نسبت به اعتماد او هیچگاه از ذهن فرزند پاک نخواهد شد. در جامعه هم نیز به همین صورت است. نماینده مجلس در هنگام انتخابات به دروغ میگوید در صورت انتخاب شدن برای شما چنین کارهایی را انجام میدهم و پس از اینکه رای را جمع کرد و به مسوولیت رسید، قولهای خود را فراموش میکند. رواج این نوع مسایل در جامعه به مرور اعتماد عمومی را سلب میکند و بی اعتمادی رواج مییابد. ما در اسلام حکم یا اصطلاحی به عنوان دروغ مصلحت آمیز نداریم. این اصطلاح در سنت ادبیات فارسی شکل گرفته و تا جایی که مي دانم به داستانی که سعدی در اول گلستان خود نقل ميکند، برمی گردد. در آخر این داستان سعدی میگوید، «دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز.»
در اسلام همواره تأکید شده که نباید دروغ گفت و تنها در سه موقعیت دروغ را جایز دانسته است. یکی از این مواقع، جنگ است که تقریبا مسلم و پذیرفتنی است. انسان در میدان جنگ در قبال دشمن هیچ تکلیفی ندارد که راست بگوید چون بنیاد جنگ، نیرنگ است حتی فقها بیان کردهاند که تنها دروغی که پیامبر گفته در میدان جنگ بوده است. این تعریف از دروغ به تعبیری امروزی بدین معناست که اگر پای میز مذاکره نشستید، حق ندارید به دشمن خود دروغ بگویید.
* فرمودید دروغ در سه موقعیت جایز است، علاوه بر جنگ...
اسلامی اردکانی: من تنها موردی که امکان دروغ در آن را پذیرفتم، جنگ است. مورد دیگری که معروف است، در مورد اصلاح ذات البین است. زمانی که دو نفر با هم دعوا دارند، این برداشت وجود دارد که به دروغ آنها را با هم آشتی دهیم، اما به نظر من در چنین موقعیتی دروغی به هیچ عنوان جایز نیست. ما به جای دروغ گفتن میتوانیم از گفتن راستهای اختلاف انگیز که موجب تشدید دعوا میشود، بپرهیزیم؛ به تعبیر دیگر آنچه که از سخنم بیرون میآید باید راست باشد ولی همه دانستههای خود و هر راستی را نباید بگوییم؛ این دو مساله باید از هم تفکیک شوند.
موقعیت سومی که دروغ گفتن در آن جایز شمرده شده، اما در سنت دینی اشارهای به آن نشده است، اغراق زوجین در توصیف یکدیگر است. در این مورد آنچه که از مجموع تحلیل روایات به دست میآید این است که زن و مرد میتوانند با هم سخنان عاشقانهای بگویند که عاری از واقعیت است. به عنوان مثال مردی در مقام ابراز علاقه همسر خود را زیباترین زن عالم توصیف میکند، هر دو زوج میدانند که این بیان خلاف واقعیت است، در این شرایط چون نقض و خیانتی نسبت به اعتماد وجود ندارد، سخنان غیر واقعی اشکالی ندارد. در سایر موقعیتها و شرایط هر سخنی که خلاف واقعیت و خیانت به اعتماد باشد، دروغ است.
تجربه تاریخی نشان داده که تقریبا هشتاد درصد دروغهایی که گفته میشود و از سوی گوینده مصلحتی قلمداد میشود، بی مصلحت بوده و مفسده دراز مدتی در پی داشته است.
* دروغ مصلحت آمیز در فرهنگ و ادیان دیگر هم وجود دارد یا تنها در فرهنگ اسلامی باب شده است؟
اسلامی اردکانی: دروغ از رذیلتهایی است که در تمام ادیان و مکاتب الهی و اخلاقی به شدت نهی شده و سرسختانه با آن مقابله شده است. در واقع علاوه بر اسلام در سایر ادیان و فرهنگهای دیگر نیز اصطلاحی و توجیهی با عنوان مصلحت وجود ندارد. تنها گفته شده برای حفظ و دفاع از جان، ناموس و زندگی جایز به دروغ گفتن هستند که این مبحث در همان مفهوم دروغهای دفاعی میگنجد که بیشتر در میدان جنگ در مقابل دشمن به کار میرود.
* علما، حوزه و روحانیون در عدم سوء استفاده و به کار بردن صحیح پسوند مصلحت آمیز، چه نقشی دارند و باید چه آموزشهايي را بدهند؟
اسلامی اردکانی: در بحث اخلاق با الگوها سر و کارداریم. اگر در آغاز مفاهیم اخلاق را نیاموزیم میتوانیم با الگو قرار دادن شخصیتها و قهرمانان اخلاقی، اخلاق را یاد بگیریم. اگر علما و روحانیون میخواهند سخنشان در همه زمینههای مربوط از جمله اخلاق نفوذ داشته باشد، باید ابتدا خود، نمونهای کامل از اخلاق اسلامی باشند. برای این امر اولین و آسانترین و در عین حال دشوارترین اقدامی که میتوانند انجام دهند، این است که خودشان انسانهای صادقی باشند. امام صادق(ع) فرمودند: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ با غیر زبان هآیتان مردم را دعوت کنید» اولین انتظاری که میتوان از یک مبلغ و مدرس داشت، این است که خود انسان صادق و راستگویی باشد تا بتواند این صفت نیک را به دیگران بیاموزد. البته این نکته را باید در نظر داشت که در زندگی زمینی انسانی که ما داریم گریز از دروغ و کنار گذاشتن آن به شکل مطلق، محال است. ما انسانهایی هستیم شکننده، ضعیف، محدود و دچار ضعف نفس لذا در شرایط و موقعیتهایی دروغ میگوییم، اما باید بکوشیم دایره دروغگویی را تا جایی که میتوانیم کم کنیم و باور کنیم که دروغ ریشه تمام گناهان است. این رذیلت اخلاقی حتی از بدترین مفاسدی که در جامعه میشناسیم خطرناکتر و بدتر است. از امام صادق(ع) میپرسند، آیا ممکن است مؤمن دزدی کند و با کسی روابط نامشروع داشته باشد؟ حضرت میفرمایند: ممکن است گاهی این اتفاقات رخ دهد. میپرسند، آیا مؤمن دروغ میگوید؟ امام(ع) میفرمایند: مومن هیچ وقت دروغ نمیگوید. در حقیقت امام صادق(ع) میپذیرد که ممکن است مومنی مرتکب بسیاری از خطاهای جنسی و مالی شود، اما خطای دروغ نابخشودنی است.
دومین اقدامی که مبلغان میتوانند انجام دهند این است که تمام این توجیهات نسبت به دروغ گفتن را بی اعتبار کنند. توجیهاتی که نسبت به دروغ در جامعه رواج یافته نوعی خود فریبی است و هیچ اعتباری ندارد، علما موظف هستند پرده از این خود فریبیها برکشند و مردم را با حقیقت امر آشنا کنند.
* داستانی مربوط به امام علی(ع) هست که روزی ظالمی که در پی مظلومی بود. مظلوم به امام (ع)گفت: اگر او از من پرسید، نگو من از اینجا رد شده ام. حضرت علی(ع) بلند شدند و در جای دیگر نشستند و هنگامی که ظالم از ایشان پرسید کسی را ندیدهاید؟ امام(ع) گفت: از وقتی که من در اینجا نشسته ام، کسی را ندیده ام. عدهای برای دروغ گفتن خود این داستان را بیان میکنند و به نوعی خود را در مواقعی مجاز به دروغ گفتن میدانند. آیا واقعا در این داستان موضوع دروغ مطرح است؟
اسلامی اردکانی: این داستان را زیاد شنیدم، اما در منابع ندیدم. اگر چنین داستانی صحیح هم باشد از بحث دروغ خارج است و توریه نام دارد. صداقت ائمه آشکار بوده، اگر امامان برای اینگونه مسایل دروغ میگفتند، امیرمؤمنان نیز باید در زمانی که از او خواستند طبق قرآن، سنت پیامبر و علمای پیشین عمل کند، میپذیرفت و تعهد میداد و به تعهد خود عمل نمیکرد که در این صورت بسیاری از مشکلات برطرف میشد، اما امام علی(ع) هیچگاه چنین تعهدی نداد.
* در اکثر مباحث ضرورت و اهمیت آموزش مطرح میشود و تأکید بر آن است که آموزش باید از سن پایین شروع شود. شما فرمودید دروغگویی در میان کودکان امری طبیعی است و حالت دفاعی دارد. آموزش در بحث دروغگویی چه جایگاهی دارد؟ از چه مقطعی و توسط چه کسی باید یاد گرفته شود که دروغ در هر موقعیت و زمانی خطرناک و نادرست است؟
اسلامی اردکانی: شروع کننده این آموزش خانواده به خصوص مادر است. مادر بیشترین ارتباط را با کودک دارد و رفتار، نوع گفتمان، تعهد و قول او بسیار بر کودک تأثیر میگذارد. مادران کشور ما بسیار اهل اغراق هستند و کودکان را تهدیدات پوچ میکنند که این امر بسیار خطرناک است. اگر فرزند را به خاطر خطایی که ممکن است انجام دهد تهدید میکنیم حتما تهدید خود را عملی کنیم این امر باعث میشود از همان کودکی به فرزند خود بیاموزیم که در سخنان خود جدی هستیم. از سوی دیگر اگر به فرزندانمان قولی میدهیم حتما قول خود را عملی کنیم، در غیر این صورت سخن ما در مقابل فرزندانمان بی اعتبار میشود و همین فرزندان در آینده موجب افزایش قول نادرست در جامعه میشوند.
نظرات شما عزیزان:
|